آپ جدید

 

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

 

                        ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

 

     

 

 این شعرو مامانی هر موقع غذا می پزه میخونه واسه شما گذاشتمش تا به

ماماناتون بگین تا طعم غداهاشون بیشتر بشه البته یکم ریتم آهنگ ملایمه :

 

اومدم خونتون نبودی آخه پس کجا رفته بودی

 

به من گفتن که با یار خود با اون دلبر زیبای خود

 

رفته دل بدو قلوه بگیره

 

یه بوس از میون لباش بگیره

 

حال میکنین مامانیه منو  

 

 

            

                                        قربون شما شینا    

تشکر

بعد از این همه مدت آمدم تا بگویم تا ابد شاکرت خواهم بود ای خدا

شب شکست و دل من نیز چنین

ابر بارید و چشم من نیز چنین
ماه زیبا از شبم رفت و عشق من نیز چنین
پاییز آمد و خنجر به دل سبزی بستان زد و غم فرغت ز تو نیز چنین
این چنین می گذرد بعد تو امروز و هر روز دگر نیز چنین
این چنین رفتی و من بعد تو ماندم و می گذرد عمر من نیز چنین
این چنین سایه فکندی و برفتی و دلم سوخت و باقی پیکرم نیز چنین
این چنین آمدن و رفتن تو بهر چه بود آنچنان پر بگشا که انگار نبودی از ازل نیز چنین
این چنین ناله و اشک و ماتم تا بی کی ای خدا مرحمی که نهادی بر دل مجنون بر دل من بگذار نیز چنین
این چنین خسته ، کمر شکسته، دل شکسته هیچ کسی را نیست آگاه از حال من ،تو بیا و مرحمتی کن به بزرگی خدایی خود نیز چنین

دوستدار همیشگی شماپانیذ

 

از این دوستمون تشکر می کنم اونم به قول شیدا سفارشی 

این اسم ، مستعار ، فک کنم باشه  حالا هر چی

از نظر های شما دوستای گلم بی نهایت ممنون بازم بذارید ها !

 یه موقع نرین ها من گریم میگیره :(( :((   (شینا)